کلاسهای طاطایی
سلام پسرک باهوشم امروزم اومدم تا یک سری دیگه از خاطراتت رو اینجا ثبت کنم عزیزم امروز صبح قبل از رفتن به کلاس رفتیم لوازم تحریری تا واست کلاسر بگیرم چون هم راحت تر بودی هم اینکه کیفت واسه اول مهر تمیز بمونه
اینم کیف گل پسرم
خانمتون گفته بود دفتر شطرنجی هم بگیرید خلاصه یه سری وسایل واست خریدم وراهی کلاس شدیم
عزیزم خیلی خوشحالم از اینکه شما با رفتن به این کلاسها واسه اول مهر حسابی آماده میشی وقتی رفتی سر کلاس به من گفتی جلوی کلاس بشین منو ببین گفتم باشه اما یکدفعه زدی زیر گریه وکلی اشک ریختی خانوم شهابی هم به من گفت چون طاها جون استرس داره شما بیا سر کلاس بشین تا آروم بشه خلاصه من وداداش اهورا تاآخر کلاس شما رو همراهی کردیم سر کلاس خانم شهابی به من گفت یه کلاس به اسم چرتکه (UCMAS)هست که اگر بفرستمت خیلی روی ریاضیات وتمرکز حواست تاثیر داره منم شماره اون کلاس رو گرفتم وقرار شد که در موردش تحقیق کنم وقتی اومدیم خونه تماس گرفتم مدیر مدرسه صاحب زمان در مورد کلاسها بهم توضیح داد وقرار شد که من شب با بابایی مشورت کنم وفردا برای ثبت نام بریم قبل از ثبت نام هم حسابی تو اینترنت در موردش تحقیق کردم وفهمیدم که واقعا خیلی جالب وخوبه که بچه ها با این سرعت جمع وتفریق وضرب وتقسیم ذهنی انجام میدادن خلاصه شب بابایی بهمون ok داد که فردا بریم ثبت نام کنیم کلاسها از 6مرداد ماه شروع شد اونروز هم ازم خواستی تو کلاس بشینم یک ربع اول سر کلاس نشستم ولی بعد کم کم از کلاس رفتم بیرون وپشت تر بودم همش میومدی منو نگاه میکردی تا خیالت راحت بشه که هستم
(خدایا این استرس واضطراب رو از پسر کوچولوی من بگیر)
روز اول بهتون یه سری وسایل دادن که شامل دو کتاب و دو دفتر تند نویسی وشنیداری بود به اضافه سی دی وچرتکه ویه کیف خوشگل
اولین مرحله کار این بود که اعداد رو به انگلیسی یاد بگیرید وبعد با چرتکه کار کنید تو کلاس هم تا حدودی باهاتون انگلیسی صحبت میکنن در کل کلاس خوبی بود امیدوارم همیشه موفق وپیروز باشی عزیز دلم
اینم تاریخ وساعت روزهای کلاست مینویسم تا وقتی بزرگ شدی واست یه خاطره بشه
روزهای یکشنبه وسه شنبه از تاریخ 13 تیر 1394 به بعد ساعت 10:30کلاس ریاضی
روزهای یکشنبه از 6 مرداد 1394 به بعد ساعت 8 صبح کلاس چرتکه که البته بعدش میرفتیم کانون ریاضی