طاها جون ماطاها جون ما، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
مـــامــــان نســترنمـــامــــان نســترن، تا این لحظه: 38 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره
بـابـا شـــیـــرزادبـابـا شـــیـــرزاد، تا این لحظه: 40 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره
پیمان عشق من وباباییپیمان عشق من وبابایی، تا این لحظه: 17 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

***میوه بهشتی مامان وبابا***

طاها وبابا ممی تو اتوبوس

٦شهریور 89 ده حموم دختر عمو مریم  بود مامان وبابا بزرگ ممی با طاها کوچولو رفتیم شمال خونه عمو اینم بابا ممی طاها جونه که این پسر شیطون از سروکولش بالا میره یک پدر بزرگه نمونه و با صبر وحوصله نامحدود وفراوان ...
14 تير 1390

طاها جونی

  این وبلاگ متعلق به جناب آقای طاها یعقوبی میباشد   هر گونه کپی برداری از عکس های این وبلاگ پیگرد قانونی دارد                                  {قابل توجه دخمل خانمها} شوخی کردم بابا به دل نگیرید ...
14 تير 1390

پاره ای کوتاه ازسخنان کاکل زری

آب /دد/بابا/مامان/طاها/بده/بگیر/بیا/باشی/باشه/بغل/نینی/ کاکائو/چایی/ الو/ لالا/کارتون/عدس/شیر/آتیش/توت/عمو/عمه/دایی/آقا/نانایی/توی اتاق/منم/ عطر/ماشین/فرش/آیینه/سی دی/سیگار/ترشی/سس/شام/ سلام به همراه حرکت سرش/ ناهار/چشم/گوش/زبون/لپ/دست/پا/شکم/مو/سر/ابرو/ لب/خدایا/یخ/نون/جیش/شلوار   ماکانی=ماکارانی/شوکوند=شکست/کابگا=پرتقال/کرس=خرس/ بی تبت =بی تربیت/کگگ=کبوتر/گگز=گوزن/زبور=زنبور/قارقار=کلاغ/گوگوگو=گوجه سبز/هاداگا=متکا/دبده=دمپایی/مندک= فندک/صندیی=صندلی/بوئیز=بلوز/کوتوگو=کنترل/روشم=روشن/بدسی=بستنی ...
13 تير 1390

تولد 1سالگی

پارسال تولد 1سالگیت متاسفانه مصادف شد با فوت پسر عموی جوان بابایی میدونی من وعمه گیتی حتی خونه مامان مریم رو واست تزئین کرده بودم     تولدت روز سه شنبه بود اما ما میخواستیم جمعه واست جشن بگیریم تا بابایی هم باشه ما حتی کیک رو هم انتخاب کردیم 1کیک آبی شبیه کفش بایه عالمه نی نی کوچولو روش اما قسمت نبود روز سه شنبه تشییع جنازه سینا بود طفلی خیلی جوان بود خدا صبرشون بده  طفلی مامانش خداقسمت هیچکس نکنه بعد از سه هفته بابایی واست 1کیک گرفت مامان مریم وعمه به همراه بابا ممی اومدن خونمون کلی ازت عکس گرفتیم اما متاسفانه دوربین خراب بود و همه عکس ها خراب شد بهتره بگم اصلا عکس نمیگرفت اما امسال بابا یه دوربین دیجیتال خری...
13 تير 1390

طاها و شیرین کاری هاش

  سلا م میخوام امروز یکم از کارهای طاها بنویسم پسر گلم عاشق بازی با لوازم خونه اس الان که دارم اینو مینویسم داره با گوشی آیفون بازی میکنه سرگرمیش گوشی تلفن.سطل برنج.موبایل.کنترلها.فندک.اچارپیچ گوشتی بابایی.نمکدان .کاسه قابلمه های مامانی.مامان از صبح که بیدار میشه تا شب کلی با تو سروکله میزنه من از دست تو کلی چیزها رو اینور واونور میچپونم مخصوصا بالای یخچال که دیگه شده بازار سید اسماعیل خلاصه با هرچیزی جز اسباب بازی های خودش بازی میکنه آخه از لوازم خونه بیشتر لذت میبری فکر کنم یه روزی بتونی جای انیشتین یا ادیسون رو بگیری اخه خیلی باهوشی وخیلی هم میفهمی قربون اون مغز کوچولوت بشم اما وقتی هم با اسباب بازی هاش بازی میکنه مهندس کوچولوی مام...
11 تير 1390