نامه ای به عزیز دلم
نامه ای برای تو به نام اوکه بزرگترین هدیه آسمانی را به من بخشید ولذتش را بر من چشاند
باورم نمیشه تو همون نی نی کوچولوی منی حالا دیگه کم کم داره 2سالت
میشه عزیزم هر روز داری شیرین وشیرین تر بزرگ وبزرگ تروخوشگل وخوشگل تر میشی وبا بودنت به زندگی ما نور میبخشی من واقعا از خداوند سپاسگذارم که یکی از فرشته هاشو تو دامن من قرار داد فرشته ای که مونس تمام تنهایی هام شده من با تمام خنده های تو اوج میگیرم وبا کوچکترین قطره اشکت میشکنم تو تمام هستی من هستی پس باش وبا بودنت به من زندگی ببخش الان که دارم این نامه را مینویسم ساعت٣:٣٢دقیقه است بعد ازظهر یک روز داغ تابستانی وتو مثل یک فرشته کوچولو روی مبل خوابیدی نمی دونم چه زمانی این نامه را میخوانی اون موقع چند سالته؟کنارت هستم یا نه؟پسرکم دلم میخواد وقتی بزرگ شدی مایه افتخار من وبابایی بشی وما رو سربلند کنی. بدون که زندگی فراز ونشیب های زیادی داره هیچ وقت دلسرد نشو با مشکلاتت بجنگ نذار سختی ومشکلات بر تو غلبه کنن. راه درازیه این زندگی پر از فرازونشیب پر از خطرپس باید قوی ومحکم باشی من وبابایی هم همیشه پشتتیم وامیدواریم همیشه زندگیت سرشار از شادی و موفقیت باشه عشقم من تمام خوبی وخوشی ها رو برای تو میخواهم تو تمام هستی ما هستی دلم می خواهد وقتی این نامه را میخوانی زنده باشم تا جوابی را که برایم مینویسی بخوانم اما اگر هم نبودم با خواندن این نامه به احساساتم پی ببر وبدان که عاشقانه میپرستیدمت همیشه برایت آرزوی بهترین ها را می کنم عزیزم امیدوارم مادر خوبی برایت باشم وتو هم بهترین پسر دنیا باشی الان تو ٧ روز دیگر 2ساله میشوی و مامان هم 25 ساله است نمی دونم چند سالگی این نامه بدست های کوچکی میرسد که آن روز دیگر آن دستهای کوچک بزرگ شده اند و تو یک مرد کامل شده ای اما من منتظر جوابت هستم اگر آن روز من دیگر در این دنیای فانی نبودم بر سر مزارم بیا و با من سخن بگو عزیز دلم عاشقانه وبا تمام وجودم دوستت دارم می بوسمت