گل پسرم وشیرین کاری هاش
سلام بازم اومدم تا دوباره یکم از کارهاتو اینجا بنویسم پسرک خوشگلم هر چی بزرگتر میشی شیرین زبون تر هم میشی مثلا جدیدا وقتی گرسنت میشه میگی گوشنم نها بده یعنی گرسنمه ناهار بده بخورم این قدر شیرین میگی که دلم میخواد بخورمت
.یا وقتی که واست کارتن نمیذارم من رو کتک میزنی ومیگی کاتون خلاصه یه مدته من همش دارم کارتون نگاه میکنم اجازه هم ندارم کانالی جز کارتون ببینم.یا مثلا یاد گرفتی تمام برقهای خونه رو روشن میکنی وکلی هم ذوق میکنی ودور خودت می چرخی
چند شب پیشها هی بهم گفتی مامان شیر بده منم2تا شیشه پر شیر پاستوریزه بهت دادم امادوباره وقتی خواستی بخوابی بازم شیر خواستیبازم بهت دادم کی جرات داره نده گاهی اوقات اینقدر سر شیر مامان روکتک میزنی چنگ میزنی یاچند بار هم با شیشه ات منو کتک زدی خلاصه بگذریم شیر رو که خوردی هی بهت گفتم طاها نگام کن اما تو به یه نقطه خیره شده بودی بالاخره بلند شدی ونشستی بعد گفتی مامان سینه یعنی سینت درد میکرد گفتم عیب نداره باد گلوته اما 2دقیقه بعد هر چی خوردی رو بالا اوردی حالت خیلی بد شد دیگه اون شب تا صبح فقط 1بار شیر خوردی اما عسلم اگر به حرفم گوش می دادی ومنو نمی زدی اون بلای کذایی سرت نمی اومد.