طاها جون ماطاها جون ما، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه سن داره
مـــامــــان نســترنمـــامــــان نســترن، تا این لحظه: 38 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره
بـابـا شـــیـــرزادبـابـا شـــیـــرزاد، تا این لحظه: 40 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره
پیمان عشق من وباباییپیمان عشق من وبابایی، تا این لحظه: 17 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

***میوه بهشتی مامان وبابا***

آخ جون بازم کادو

1392/2/11 19:27
نویسنده : مامان طاها
361 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی ماهم  به چشمون سیاهم وای که من چه پسمل گلی هستم مامانیم قربونم بره

دیشب مامانیم با هزار زور وزحمت ناخن هامو گرفت  مامانی بدو من بدو بالاخره با شرطی که گذاشتم اجازه دادم مامانی ناخن هامو بگیره  وای یه موقع فکر نکنید من پسر کثیفی هستما نخیر من فقط می ترسم دردم بگیره .اما خودم خوب میدونم که ناخن بلند داشتن اصلا خوب نیست .شرطمم این بود که مامانیم باید به باباییم اس ام اس بده و بگه که واسه من یه تفنگ بخره وگرنه که ناخن های خوشگلمو نمیگرفتم خلاصه طلسم شکسته شد وبعد 3 روز ناخن هامو گرفتم مامانی هم به بابایی اس داد وبابا جونم هم این اسباب بازی خوشگل رو واسم خرید البته من همش گیر میدم که من دلم تفنگ میخواد اینو نمیخوام چون نمیتونم باهاش ماهیگیری کنم و ماهی ها همش از دستم در میرن یا به قلاب گیر نمیکنن مامانی گفت باید حوصله وصبر داشته باشم اما من چون خیلی عجول هستم زود خسته میشم واعصابم خراب میشه  وگاهی هم یه دادی ول میدم که بیایید واسم ماهیگیری کنید که البته بابایی این کارو واسم کرد وهمش در حال یاد دادن به من بود اما من خودم بلدم دلم میخواد یکی باهام بازی کنه واسه همین بهشون گیر میدم اخه من عزیز کردشونم پسر ارشدشونم وای که چه حالی میده وقتی خودمو لوس میکنم ومامانی اونجوری ماچ مالیم میکنه خلاصه اومدم اینجا این پست رو بذارم تا از بابای مهربون وخوبم تشکر کرده باشم ممنونم بابایی عزیزم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)