طاها جون ماطاها جون ما، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه سن داره
مـــامــــان نســترنمـــامــــان نســترن، تا این لحظه: 38 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره
بـابـا شـــیـــرزادبـابـا شـــیـــرزاد، تا این لحظه: 40 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره
پیمان عشق من وباباییپیمان عشق من وبابایی، تا این لحظه: 17 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

***میوه بهشتی مامان وبابا***

خوشگذرونی های آخر هفته

1392/1/31 18:00
نویسنده : مامان طاها
416 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ناز دونه من  پسمل خوشگلم چطوره  مامانی پنج شنبه شب شما و  بابایی دوتایی رفتید موتور سواری واسه خودت یه سک سک خریدی که متاسفانه چیزی از توش در نیومد بابایی گفت که بهت گفته اون یکی جعبه رو برداری که سنگین تر بود اما شما گوش ندادی ویه جعبه پوچ نصیبت شد یعنی نه سی دی داشت نه اسباب بازی فقط یه کتاب داشت ویه شکلات.

 سی دی اسموفها رو هم خریدی که هنوز نگاه نکردی

 جمعه هم به  بابایی گیر دادی تا ببرتت پارک شهر ساعت ٧ بود رفتید بهم گفتی مامان موتور برقی سوار شدم خیلی حال داد یه شمشیرم خریدم

 

چون شمشیر قبلیت رو شکسته بودی دوباره شمشیر گرفتی ساعت 8 ونیم اومدید خونه شام هم پیتزا خریده بودید که دست بابای گلت درد نکنه مرسی همسری  

بعد شام هم من هوس بستنی قیفی کردم که بابایی گفت حاضر شید بریم رفتیم بستنی خوردیم بعد بابایی گفت بریم خونه زندایی حلیمه گفتم بریم گفت میریم اگه نبودن بر می گردیم آخه خونشون نزدیک بود رفتیم فقط زندایی خونه بود فرانک وسیامک بچه های زندایی و علی والهام خواهر زاده های زندایی رفته بودن پارک جمشیدیه ما هم یه کم پیش زندایی موندیم و ساعت ١٠ شب برگشتیم خونه

 البته زندایی خیلی اصرار کردن که شام بمونیم اما ما چون شام خورده بودیم دیگه برای شام مزاحمشون نشدیم زندایی از شما وداداشیت عکس گرفتن و بهتون عیدی هم دادن که دستشون درد نکنه.شما هم گفتی به فرانک بگید که من اومدم این دفعه که خونه بود بگید من بیام .قربون اون زبون کوچولوی خوشمزت بشم خلاصه پنج شنبه جمعه خوبی داشتی در آخر هم دست بابایی گلتون درد نکنهقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)