یادگـــــــــــــاری بــــــــــــــــرای تــــــــــــــــــــو
سلام دردونه جونم عروسک ناز نازی مامان امروز اومدم برات چند تا از هدیه ها وعکسهای خوشگلت رو تو این صندوقچه خاطراتت
به یادگار بگذارم
اول چندتا از عکسهای خوشگل خودت رو میذارم
وبعد میریم سراغ هدیه هات
این عکس رو یه بار که یادم نیست کی بود وقتی با بابا ممی
رفته بودیم پهنه کلا ازت گرفتم
اینجا یه روز ظهر من داشتم داداشیت رو میخوابوندم وقتی از اتاق اومدم
بیرون با این صحنه مواجه شدم
الاهـــــــــــــی قربونــــــــــــــــــت بــــــــــــــرم عشـــــــــــقــــــــــــــــم
نفسکــهای مامانـــــی در حال نقاشـــــــــی کردن
عروســـــــــک زیبـــــــا روی مامان
این هدایا از طرف خودمه به گل پسرم البته به انتخاب خودش
این مرغ وخروسها و دایناسورها رو از پهنه کلا برات خریدم
این سربازها رو هم از پهنه کلا برات خریدم
این سگ کوفی رو هم بازم از پهنه کلا خریدیم
این سگ اسکوبی دو رو هم از پهنه کلا خریدیم
این تفنگ رو هم بابایی تو مهر ماه برات خرید
ممنــــــــــــــــــون بابا جـــــــــــــونی
این سربازها رو هم بابایی برای داداش اهورا خرید اما از اونجایی که داداشیت علاقه نشون نداد شما گفتی اینها هم برای من بشه
تا پست بعدی بای بای عشقم