روزهای گذشته .................جیگر مامان مریض شد
پسمل خوشگل مامانی 20 دیماه روز چهارشنبه سرمای سختی خورد وحسابی تب کرد الاهی که مامان واست بمیره که رنج ودردتو نبینه. شب تا صبح همش پاشویت کردم وبه کمک استامینوفن تبت رو کنترل کردم پنج شنبه هم خیلی بی حال بودی وهمش خواب بودی تبت پایین نمیومد بابایی از داروخانه واست دارو خرید تبت بهتر شد اما هنوز درد داشتی وبی حوصله بودی بابا جون واسمون یه سوپ خوشمزه درست کرد. بعداظهر هم واسه اینکه بذاری پاشویت کنم بابایی رفت واست یه فوتبال دستی خرید تاسرت گرم بشه وکمتر بهونه بگیری البته اینم بگم که خودمم بد جور سرما خورده بودم وای که چقدر بده دوتا وروجک داشته باشی مریض هم باشی دیگه رمق واسم نمونده بود خلاصه بعد از6روز جفتمون کاملاخوب شدیم خدا رو شکر که اهورامریض نشد و بدن کوچولوش در برابر ویروسی که تو خونمون بود خوب مقاومت نشون داد.الاهی که دیگه هیچوقت مریض نشی ملوسک مامانی
اینم 2 تا عکس از آقا طاهای مریض مامان
الاهی که قربون اون چشمای بی حال ومعصومت بشم عروسک من