هدایای شیطونکم
سلام نازدونه امروز هم دوباره اومدم تا یه سری دیگه از هدیه هایی رو که گرفتی واست اینجا ثبت کنم گل قشنگم
این تفنگ زیبا رو ١٨ دیماه وقتی داشتیم از بیمارستان شریعتی برمی گشتیم مامان نسرین واسه گل پسریم خرید ممنون مامانی
این موبایل رو هم خودم واست خریدم وقتی بهت دادم گله مندشدی که چراواقعی شو واست نخریدم زیادم باهاش بازی نکردی چون میگفتی نمی تونم به کسی زنگ بزنم کسی هم بهم زنگ نمیزنه قربون این پسمل شیطون
١٦بهمن با مامان نسرین رفتی بازار تهران مامانی میخواست واست تفنگ بخره اما شما قبول نکردی و تفنگ ١٣٠٠٠هزار تومانی رو به شمشیر پلاستیکی ٢٠٠٠هزارتومانی ترجیح دادی طوری که مغازه دار از این هم قانع بودنت تعجب کرد قربون این پسر با شعورم بشم.در اخر هم همین تفنگهای ١٠٠٠تومانی واین دمپایی رو فرشی رو خریدی فدات بشم
این تفگ کوچولو واین بادکنکهای انگری بردز رو هم دایی جون واست خریدن ممنون دایی
پنج شنبه ٢٦ بهمن هم مامان مریم وعمه جون واسه دیدن دوتا دسته گلام از ساری اومدن تهران طاها با مامانیش رفت دور زد ومامانی واسش یه چراغ قوه خرید آخه این گل پسری عاشق این جور چیزهاست عمه جونش هم واسش این کتاب زیبا رو هدیه آورد ممنون عمه جون ومامانی
این کتاب رو هم بابا ممی جون به همراه سی دی مورچه خوار واسه گل پسری خریدن مرسی
این کفش خوشگل رو هم مامان مریم جون زحمت کشیدن واسه طاها جون خریدن ودادن به بابا ممی که واسه گل پسری هدیه آوردن ممنون مامانی وبابایی
این ٣تا کتاب رو هم خودم واست خریدم روزی که داداشیت مریض بود از بیمارستان کودکان واست گرفتم گل مامانی ایشاالله که هیچ وقت مریض نشید
دست همگیتون درد نکنه ایشاالله واسه داماد شدنم هدیه بیارید