خوشگذرونی 25 مرداد 1392
سلام عزیز دلم ای بهترینم ای زیباترینم قربونت برم عسل مامان امروز اومدم تا خاطره ٢٥ مرداد ماه رو واست بنویسم
عزیزم ٢٥ مرداد ماه تولد دختر عمو مریم بود ٣ ساله شد دختر عموت ولی عمو به جای جمعه ٢٥ مرداد پنج شنبه رو میخواست جشن بگیره وقرار بود که ما دوباره بریم شمال
( مریم جون تولدت مبارک عزیزم)
اما تا لحظه آخر رفتنمون قطعی نشده بود چون بابایی ماشین رو برده بود واسه تعویض روکش و دودی کردن شیشه هاش ویه چکاپ اساسی واسه همین از ساعت ٣ بعداظهر که رفت ساعت ٩ شب بود که اومد خونه بعد از خوردن شام گفت خانمی کجا بریم گفتم یعنی چی گفت جمعه رو یه جا بریم صفا کنیم بعد به مامان مریم که تو جشن تولد مریم بود زنگ زد ومامانی گفت که بیاین ساری بابایی هم گفت که از تو خونه نشستن که بهتره پاشو جمع کن بریم ولی دیگه به تولد مریم نمی رسیدیم مامان مریم از طرف ما واسه مریم کوچولو یه عروسک کوچولو که چهار دست وپا راه میرفت خریده بود و برای شما هم یه سوسمار کوچولو هدیه گرفته بودن که دستشون درد نکنه
خلاصه راهی جاده شدیم بازم طبق معمول گدوک ایستادیم وآش خوردیم وقتی بردمت تا جیش کنی گفتی که خوابت میاد منم بالشت وپتو تو دادم تا بخوابی وقتی من و بابایی آش خوردیم وبرگشتیم تو ماشین دیدیم صورت گل پسری خیس اشکه وحسابی از نبود ما ترسیده ودلش آش میخواست بابایی هم بغلت کرد وبرد بهت آش داد آخه شما عاشق غذاهای آبکی هستی گلم خلاصه بعد از خوردن آش دوباره خوابت برد تا اینکه رسیدیم ساری بعد از خوابوندن شما وداداشیت من وعمه یه چند ساعتی از شب روبیدار بودیم وصحبت میکردیم صبح هم که بیدار شدی رفتی پیش مامان مریم خوابیدی وقتی هم که داداشیت بیدار شد مامانی اومد بردش پیش خودش ویه چند ساعتی پیش مامانی بودید وحسابی بازی کردید و من وعمه هم خواب بودیم وحسابی استراحت کردیم شب هم عمو اینا اومدن و یه چند ساعتی کنار هم گل گفتیم وگل شنفتیم شما ومریم هم با هم بازی کردید مامانی هم شام خورشت اسفناج درست کرده بود که خیلی خوشمزه بود ممنون مامانی شب رو هم خونه مامانی خوابیدیم وساعت ١٠ صبح راهی تهران شدیم تو راه آمپر ماشین بالا وپایین میرفت ویه کم اذیت کرد که خوشبختانه چیز خاصی نبود وقتی اومدیم تهران بابا بردش تعمیرگاه ودرستش کرد ساعت ٤ بعداظهر رسیدیم خونه بابایی هم رفت سر کار
نفس مامان خلاصه اینبار هم کلی بازی کردی و بهت خوش گذشت قربونت برم.
به امید روزهای خوش آیـــــــــــــــــنـــــــــــده