طاها جون ماطاها جون ما، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره
مـــامــــان نســترنمـــامــــان نســترن، تا این لحظه: 38 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
بـابـا شـــیـــرزادبـابـا شـــیـــرزاد، تا این لحظه: 40 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره
پیمان عشق من وباباییپیمان عشق من وبابایی، تا این لحظه: 17 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

***میوه بهشتی مامان وبابا***

مهمونی

  سلام عزیزم ببخشید که اینقدر دیر به دیر میام واست می نویسم آخه ماشاالله هزار ماشاالله خیلی شیطون شدی عزیز دل مامان تا میام پای کامپیوتر بشینم هی میگی بغلم کن دو سه بار هم هر چی نوشته بودم رو پاک کردی اما الان مثل یه فرشته کوچولو خوابیدی و من هم می تونم واست بنویسم قربونت بشم ایشاالله که همیشه سالم وسلامت باشی وهمیشه واسم آتیش بسوزونی پیشی مامان امروز روز بیست ودوم ماه رمضان است ولی من می خوام از شب یازدهم ماه رمضان برات بنویسم عصر بود که بابایی اومد خونه آخه پنج شنبه ها زودتر تعطیل میشه سریع لباسهاشو عوض کرد ورفت خونه دوستش عمو فرهاد اخه اونها اونشب افطاری داشتندوقرار بود بابایی شام رو درست کنه من و شما پسر گلم هم تو خونه تنها ...
2 شهريور 1390

قشنگترین روز زندگیم

  امروز یکی از   قشنگترین روزهای خداست امروز روز ازدواج مامانی وباباییه من وبابایی 24/5/87 ازدواج کردیم از خداوند بزرگ ممنونم که یکی از بهترین مردهای دنیا را به من هدیه داد همسر عزیزم  دوستت دارم وعاشقانه میپرستمت وجود تو بهترین وزیباترین هدیه  است که خداوند مرا لایق آن دانست     و هدیه من قلبی است سرشار از عشق ومحبت که فقط برای تو  می تپد    سومین سالگردیکی شدن عشقمان مبارک ...
30 مرداد 1390

مسافرت وتولد 2سالگی

  سلام عزیز دلم  ببخشید دیر شد امروز بعداز حدودا ١ماه  اومدم تا وبلاگتو به روز کنم اخه این چند وقته شما شيطنتت خيلی بيشتر شده ومن مجبورم بيشتر مراقبت باشم تازه خيلی هم بيشتر از قبل باید باهات بازی کنم تازه بگم که خيلی شيرین تر هم شدی اﻻن دیگه تمام حرفها رو ميگی حتی چند تا جمله هم ميگی اﻻهی مامان ﻗﺮﺑﻮﻧﺖ ﺑﺸﻪ امروز ميخوام از روز تولدت یعنی ٢٢تير واست بگم ٢٢تير شما ﭘﺴﺮ ﮔﻠﻢ ٢ ساله شدی اﻻهی که٢٠٠٠ساله بشی مامان فدات بشه تولدت مبارک تولد شما گل پسرم با تولد حضرت علی اکبر یکی شد ٢٢تير من وشما به همراه باباممی ومامان مریم وعمه گيتی قرار شد بریم خونه مامان بابایی اما متاسفانه بابایی نميتونست بياد چون باید ميرفت سر کار.ما ...
30 مرداد 1390

تقدیم به قند عسلم

سلام خوشگل مامان این وبلاگ روتقدیم میکنم به تو عزیز دلم که وقتی بزرگ شدی اون موقع که یه مرد شدی وقتی که دیگه مامانی کنارت نبود با دیدن این وبلاگ یاد مامان بیافتی عزیز دلم الان شما 23ماه و 10روزت هست تو قشنگترین هدیه خداوند به من وبابایی هستی تو با اومدنت به زندگی ما روح تازه ای بخشیدی شما واسه ما خیلی عزیزی به گفته مامان مریمت شما سرمایه ملی ما هستی گاهی اوقات اینقدر شیرین هستی که دلم می خواد بخورمت عسل مامانی شاهزاده کوچولو دوستت داریم یه عالمه    ...
27 مرداد 1390

گل پسرم وشیرین کاری هاش

  سلام بازم اومدم تا دوباره یکم از کارهاتو اینجا بنویسم پسرک خوشگلم هر چی بزرگتر میشی شیرین زبون تر هم میشی مثلا جدیدا وقتی گرسنت میشه میگی گوشنم نها بده یعنی گرسنمه ناهار بده بخورم این قدر شیرین میگی که دلم میخواد بخورمت .یا وقتی که واست کارتن نمیذارم من رو کتک میزنی ومیگی کاتون خلاصه یه مدته من همش دارم کارتون نگاه میکنم اجازه هم ندارم کانالی جز کارتون ببینم .یا مثلا یاد گرفتی تمام برقهای خونه رو روشن میکنی وکلی هم ذوق میکنی ودور خودت می چرخی   چند شب پیشها هی بهم گفتی مامان شیر بده منم2تا شیشه پر شیر پاستوریزه بهت دادم امادوباره وقتی خواستی بخوابی بازم شیر خواستی بازم بهت دادم کی جرات داره نده گاه...
23 مرداد 1390

کادوهای تولد 2سالگی طاها جون

    20000 هزار تومان از طرف مامان  وبابایی   20000 هزار تومان از طرف مامان مریم وباباممی 5000هزار تومان از طرف عمه گیتی 10000هزار تومان از طرف عمو سالار وخانوادشون این 3چرخه خوشگل هم از طرف خاله مهری این عروسک ناز نازی هم از طرف خاله مهری وخانوادشون این ماشین قشنگ هم باز از طرف خاله مهری و خانوادشون این آقا لاک پشته هم از طرف عمه گلی وخانوادشون این کامیون خوشگل هم از طرف عمه گل بهار وخانوادشون این میمون با مزه هم از طرف عمو اکبر وخانوادشون این قطار زیبا هم از طرف عمو علی وخانوادشون دست همگیتون درد نکنه مرسی مرسی ...
23 مرداد 1390