آبگرم لاریجان(4مهرماه)
سلام قشنگترین بهونه برای زندگی منم همون عاشق همیشگیت دوباره اومدم تا این صندوقچه رو بازش کنم ویه یادگاری دیگه توش بذارم عسلک من 4 مهرماه اخر شب بابایی گفت خانومی به نظرت مسافرت یک روزه کجا بریم منم بعد از کمی فکر آبگرم لاریجان رو پیشنهاد دادم بابایی هم گفت پس سریع حاضر بشید تا بریم منم شما فسقلیهام رو سریع آماده کردم ووسایل رو جمع کردم و راه افتادیم بابایی از قبل برای گرفتن خونه هماهنگ کرده بود وقتی رسیدیم شما وداداشیت از خستگی زیاد بیهوش شدید صبح هم طاطایی من خیلی زود از خواب بیدار شد و تو حیاط مشغول بازی شد بعد از اینکه من بیدار شدم گفت خوب دیگه مامانی حالا دیگه وقته آب بازیه اما از اونجایی که شما با یه باد مریض م...
نویسنده :
مامان طاها
17:16